به چه می اندیشی؟

دیدی همان یک مشت احساسی که پاشیدی چطور خیال پرواز را از سر این پرنده پراند

سلام

گاهی خیلی دلم میگیره ،از آدمایی که میگن دوستت دارن ولی وقتی پای عمل وسط بیاد تنهات میذارن تو اونارو با تموم وجودت باور کردی ولی میبینی بیشترین پشت پارو از همون میخوری خیلی چیزا ازش میبینی که هرکی دیگه میدید قیدشو می زد.تو همه رو نادیده میگیری فقط به خاطر اون

اما ای کاش آدما لیاقت این همه ایثار و فداکاری و داشتن ،همش منتظری یه اتفاقی بیفته تا اونو امتحانش کنی ،وقتایی میرسه که تو از غم سرشاری ولی بی تفاوت از کنارت رد می شه نمیدونم شاید می خوا د تلافی کنه ،اون لحظه است که صدای شکستن قلبت و می شنوی ،شب که میشه موقع خواب با خودت عهد میبندی که دیگه نبینیش دیگه بهش فکر نکنی اما بی خبری از اینکه هرشب بایاد اون میخوابی

حالا دیگه تو موندی و یه قلب بی فروغ که که مونده تک تنها وسط دنیایی که عشق تو اون درست معنی نشده

دیگه حالت به هم میخوره از آدمایی که بازبونشون چیزی میگن که قلبشون از اون هیچ بویی نبرده

ولی بازم یه روزنه امید تو قلبته،یه دستی که از آسمون اومده تا دستت و بگیره فقط کافیه صداش بزنی به خدا همینکه قلبت باور کنه که بهش نیاز داری همه چی تمومه دیگه هیچ وقت تنها نمیشی اونی که من میگم میشه همه کست همه داراییت که می ازره به صدتای این معشوقای دروغ

اون همه خلإ وجودتو پر می کنه از محبت،کم لطفیه اگه دوباره از یادببریش......

حالا اگه از اینجور آدما پشت پا خوردی دیگه ناراحت نباش ،دیگه گریه نکن ،دستتو دراز کن به آسمون فریاد بزن من اومدم اونی که خیلی وقته منتظرشی .......



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در جمعه 17 تير 1390برچسب:,ساعت 23:24 توسط تنها| |


Power By: LoxBlog.Com