به چه می اندیشی؟

دیدی همان یک مشت احساسی که پاشیدی چطور خیال پرواز را از سر این پرنده پراند

معشوقم سلام

از آن روزی که تنهایم گذاشتی ،جای قدم هایت را قاب گرفته ام

نمی دانی که هنوز در مسیر رفتنت بوی یاس پیچیده

صدای ضربان قلبم نمی آید ،کند شده اصلا مرده

آری قلب من بی تو دلیلی ندارد برای تپیدن

چشمانم به شبنم صبح حسودی می کنند

(اشک گل موقع وصال باخورشید)

تا کی بایدداغ رفتنت را با نوش داروی صبر تحمل کنم ؟

حالا فهمیده ام که چا موقع سخن گفتنت با من برای آخرین بار سرت پایین بود

همیشه خودت می گفتی موقع سخن گفتن چشم ها بیشتر از حنجره ها می گویند

ای کاش...................

موقع رفتنت لحظه ای گمان می کردم که دیگر نمی آیی تا پشت سرت دست نه دل تکان

می دادم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 30 خرداد 1390برچسب:,ساعت 19:18 توسط تنها| |


Power By: LoxBlog.Com